خیلی دارم رو حرفام حساس میشم

خیلی دقت میکنم چیزی نگم که حتی کوچیکترین جسارتی به کسی نشه. خیلی عجیبه یکی اونقدر محترمه که حتی ماکزیمم احترام من براش کمه، یکی اینقد بیشعوره که احترام عادی میذارم بش دور ور میداره فکر میکنه خبریه فاز طلبکار ور میداره. البته همینم میتونم جمع کنم ولی عصبیم میکنه برخورد با همچین ادمایی.

و چون همه ی مراجعین ناشناس هستن بار اول، نمیتونم تشخیص بدم. نمیتونم بخاطر اون قشر احمق، طرز صحبتمو با همه بیاریم رو پایین ترین حالت ممکنه چون واقعا بعضیا بیش از حد محترمن

امشب استرس دارم..

[حذف شد]

+داشتم با گوشی فیلم میدیدم، اومدم صدارو کم کنم، دکمه ی تنظیم صداش خراب شد. باید به این وضعیتش هم عادت کنم :)) ۵ سالو خوردی شد

رد میشه همش..

دوس نداشتم بیام خونه، تحمل خونه برام سخت شده. تصمیم گرفتم سرکار بمونم تا شب

بعد ازونور اگه میموندم اونجا، اضافه کاری بم تعلق نمیگیره، و مدیر فکر میکنه من کصخل عشق خدمتم و سو استفاده میکنه و چهره ای کصخل از خودم بجا میذارم.

بین این دوراهی که جفتش باخت بود، درحالیکه که تصمیم گرفته بودم بمونم، ولی اومدم خونه

از پوست نارنگی مدد

فروختنش.. قرضمو دادم و بقیشو نیگه داشتم بدم دکتر

یه ابزاری هست، تو کارگاه های تراشکاری و نجاری خیلی کاربرد داره، اسمش گیره اس، قطعات آهن یا حالا الوار چوب، بین این گیره قرار میگیره و این پیچ میخوره مثل پرس، اینو نیگه میداره، خیلی قویه. اونایی که میگرن دارن، بارها ارزو کردن که این گیره ها دو طرف شقیقه قرار بگیره و اینقد فشار بیاره که سر منفجر بشه هرچی تو شقیقه هاس بریزه بیرون 🚶 چه دردیه اخه این نبض میگرنی

schism - Tool

دیگه به اونجایی که هیچ وقت فکرشو نمیکردم رسید. فردا میرم اون انگشتر کوچیکی که مامانم بم داده بود، بفروشم.

+فیلم جدید دیکاپریو هم اومد و امشب دانلودش کردم. ببینم چی درومده ازش

Chasing dreams

جالبه هرچی پول تو کارتم به صفر میل میکنه، خرجای الکیم بیشتر میشه تا زودتر صفر بشم

+از یک مهر، از دانشگاه ۱۰ بار زنگ زدن، هربار که زنگ میزدن دلم میلرزید که قبول کنم برم این ارشدو. هربار با شک و تردید و دلسردی گفتم نمیام پولشو ندارم، ثبت ناممو انجام ندین

بار اخر که همین دوروز پیش بود، زنگ زد دوباره، گفت حیفه.. بنویس این ارشد به دردت میخوره، بنویس ولی نیا فعلا واستا تا سال بعد اوضاع بهتر شد بیا ولی ثبت نامتو انجام بده که دوباره کنکور ندی

گفتم به مشکل نمیخورم؟ جریمم نمیکنین که ثبت نام کردم ولی نیومدم؟ گفت نه

دیروز دیگه نتونستم طاقت بیارم ثبت نام کردم، ولی مدارک نمیبرم و دانشگاه نمیرم. تا ببینم سال بعد چی میشه

خریت ما همینکه به هر گاوی که پیش ما ناله کرد، دلمون سوخت کمک کردیم، نتیجش این شد که طرف خونه خرید ولی قرضشو نداد

+هنوزم همون خرم

به زیر افکنم

اینکه تو پیر پسر، برای اون وضع و حال، آهنگ کورتانیدزه نامجورو پخش کردن، نشون میده روش فکر شده :))

به باز،دمَت بسپار

وقتی اومد تو اتاق و نشست، درو بستم، میدونستم ممکنه گریه کنه، نیاز داشت.

وسط گریه هاش گفت هر لحظه ممکنه زندگیمو ول کن برم..

چقدر هم محترم و ابرومند بود

کاش قدرت و توان کمک به اینجور ادمارو داشتم.. ازین که کاری از دستم بر نمیومد حس درماندگی کامل داشتم.